کد مطلب:25482
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:313
چرا سوره يوسف از طرفي احسن القصص است و از طرف ديگر خواندن آن براي دختران مكروه مي باشد؟
كلمه احسن القصص در آيه سه سوره يوسف آمده است: ما بهترين سرگذشتها را از طريق اين قرآن كه بر تو وحي كرديم، بر تو بازگو مي كنيم و مسلّماً پيش از اين، از آن خبر نداشتي.
اما در اين كه مراد از احسن القصص كدام سوره قرآن است، در بين انديشوران ديني اختلاف است.
بعضي از مفسّران معتقدند كه احسن القصص اشاره به مجموعه قرآن است و جمله بما أوحينا إليك هذا القرآن را قرينه بر آن مي دانند. قصه در اين جا به معناي داستان نيست، بلكه از نظر ريشه لغت به معناي جستجو از آثار چيزي است. هر چيزي كه پشت سر هم قرار گيرد، عرب به آن قصه مي گويد. از آن جا كه به هنگام شرح و بيان يك موضوع، كلمات و جملات پي در پي بيان مي شوند، اين كار را قصه ناميدهاند.
به هر حال خداوند مجموعه قرآن را كه زيباترين شرح و بيان و فصيحترين و بليغترين الفاظ را با عاليترين و عميقترين معاني آميخته كه از نظر ظاهر زيبا و فوق العاده شيرين و گوارا و از نظر باطن بسيار پر محتوا است، احسن القصص ناميده است.
در روايات متعددي نيز مشاهده مي كنيم كه اين تعبير درباره مجموعه قرآن به كار رفته، هر چند اين روايات به عنوان تفسير اين آيه وارد نشده است.
بنابراين فرض، كراهت خواندن سوره يوسف در روايات (اگر صحيح باشند) با احسن القصص بودن ربط ندارد؛ زيرا بنابر معناي مذكور تمام قرآن احسن القصص است و خواندن سورههاي ديگر قرآن براي زنان كراهت ندارد.
احتمال قويتر آن است كه سوره يوسف احسن القصص باشد، چون كه سرگذشت جالب و عبرتانگيز حضرت يوسف را بيان مي كند، به طوري كه به هنگام خواندن اين سوره انسان بي اختيار تحت تأثير جذبههاي نيرومند آن قرار مي گيرد.
علامه طباطبائي(ره) درباره بهترني قصه بودن آن مي گويد: اين داستان خالص بودن توحيد يوسف را حكايت نموده و ولايت خداي سبحان را نسبت به بندهاش مجسّم مي سازد كه چگونه او را در راه محبّت و سلوك راهش تربيت نموده،از حضيض ذلت به اوج عزت كشانيد، و دست او را گرفته از ته چاه امارت و طناب بردگي و رقيت و زندان عذاب و شكنجه به بالاي نخست سلطنت بياورد. (ولايت خدا بر بندگان خالص)
و بهترين داستان سرائي است، زيرا با اين كه قصهاي عاشقانه است، طوري بيان كرده كه ممكن نيست كسي چنين داستاني را عفيفتتر و پوشيدهتر از آن بسرايد.(1)
هم چنين هيچ داستاني مانند داستان يوسف در قرآن به طور مفصّل از اوّل تا آخر نيامده است (از كودكي تا سلطنت) و علاوه بر اين، در اين سوره، داستاني به غير از داستان حضرت يوسف نيامده و اين سوره مخصوص به حضرت يوسف(ع) است.(2)
زيباترين بودن قصهها(احسن القصص) به جهت نفس اين داستان و قصه است امّا آيا مصلحت است كه همه كس آن را بخواند؟
در چند حديث از تعليم اين سوره به زنان نهي شده، شايد به اين دليل است كه آيات مربوط به همسر عزيز مصر و زنان هوسباز مصري و مكر و فريب آنها با تمام عفّت بياني كه در آن رعايت شده، براي بعضي از زنان تحريك كننده باشد. بر عكس تأكيد شده سوره نور كه مشتمل بر آيات حجاب است، به آنان تعليم داده شود. در عين حال كراهت در اين گونه روايات به معناي ثواب كمتر است، نه مثل مكروهاتي كه در خوردنيها مي آيد.
البته اسناد اين روايات چندان قابل اعتماد نيست و به علاوه در بعضي از روايات عكس اين مطلب ديده ميشود كه در آن تشويق به ياد دادن اين سوره به خانوادهها شده است. از اين گذشته ماجراي زندگي آلوده همسر عزيز مصر و شكست و بيچارگي كه با آشكار شدن حقيقت در نهايت نصيب او شد، مي تواند درس عبرتي باشد براي آن هايي كه گرفتار وسوسههاي شيطاني مي شوند. پس اين سوره پندهاي بسيار آموزنده براي زنان دارد.(3)
پي نوشتها:
1. ترجمه تفسير الميزان، ج 11، ص 102.
2. همان، ج 7، ص 99.
3. تفسير نمونه، ج 9، ص 297.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.